Close
جستجو
بازگشت به همه مقاله ها

مولتی تسکینگ و تاثیرات آن بر روی سلامت | MULTI TASKING

تاثیر چند کاره بودن بر روی سلامت مغز

یک دستیار اداری برای موسسه ای حقوقی؛ یک مشاور برای موسسه ای خیریه؛ یک باربر برای یک هتل زنجیره ای بزرگ؛ و یک مسوول چت مستقیم برای یک وب سایت. همه این آگهی های استخدام یک شرط گذاشته اند: این که فرد بتواند چند کار را هم زمان انجام دهد.

توانایی این که مرتبا از یک کار به کار دیگر بپرید ممکن است ویژگی مثبتی ارزیابی شود. از آن ویژگی هایی که افراد احتمالا در پروفایل خود در سایت LinkedIn به آن می بالند. روسا دوست دارند کارکنانی داشته باشند که وقتی شش کار دارند که باید تا ساعت 5 تمام کنند، مرتبا برایشان ایمیل می آید و تلفنشان هم مدام زنگ می خورد، زیر فشار کاری مشکلی برایشان پیش نمی آید. در واقع در روزگار پیامک، ایمیل، توییتر، وایبر، تلگرام و شبکه های اجتماعی دیگر، لازم است بتوانید در یک لحظه روی بیش از یک چیز تمرکز داشته باشید.

اما آیا این کیفیتی مطلوب است؟ یا این که بتوانید چند کار را هم زمان انجام دهید نقابی زیبا است بر چهره بی کفایتی؟

در این میان بسیاری می گویند که انسان ها در انجام دادن چند کار به صورت هم زمان بسیار بد عمل می کنند. این که ما زمانی که تنها روی انجام یک کار تمزکز داشته باشیم به دستاوردهای بسیار بهتری می رسیم. برخی تحقیقات نشان می دهد که هزینه این که چند کار را هم زمان به پیش ببریم برای ذهن ما بسیار سنگین است و می تواند روی سلامت شناختی و احساسی ما اثر منفی بگذارد. چنین رفتاری حتی می تواند ساختار فیزیکی مغز ما را به هم بریزد و باعث تبعات ناشناخته ای شود. فناوری مدرن باعث شده ما بیش از قبل مجبور به انجام چند کار با هم باشیم. آیا عجیب است که ما در این کار ناتوان مانده ایم؟

هجوم داده ها

زندگی مدرن بی رحم است. حجم اطلاعاتی که در روز با آن سروکار داریم بسیار بیشتر از نسل های قبلی است. دانیل لویتین در کتاب «ذهن سازمان یافته: فکر کردن سرراست در عصر سربار اطلاعات» می نویسد: «صرف تلاش برای این که فایل هایمان را مرتب کنیم کار طاقت فرسایی به نظر می رسد. هر کدام از ما نیم میلیون کتاب در کامپیوترمان داریم، چه برسد به اطلاعاتی که در موبایل هایمان ذخیره شده است. ما دنیایی ساخته ایم که در آن 300 اگزابایت (300 میلیارد میلیارد بایت) اطلاعات دست ساز بشر وجود دارد. در سال 2011، مردم آمریکا در هر روز 5 برابر سال 1986 اطلاعات دریافت کردند. این معادل 175 روزنامه است. ما در اوقات فراغتمان 34 گیگابایت یا 100هزار کلمه را هر روز پردازش می کنیم.»

البته داده هایی که هر روز با آن ها سروکار داریم شاید تنها روی گوشی موبایلمان باشد، اما هرچه باشد پردازشگر مغز ما به اندازه گوشی Galaxy S6 ما توان پردازش ندارد. لویتین با توجه به دو تحقیق انجام شده می گوید: «توان پردازش ذهن خودآگاه ما 120 بیت در ثانیه است.»

نیازی به داشتن ماشین حساب نیست که دریابیم که مغز ما «پهنای باند» لازم برای سروکار داشتن با 34 گیگابایت داده ای که لویتین ادعا می کند هر روز مصرف می کنیم را ندارد. اما حتی اگر این اعداد ناصحیح باشند، باز هم حرف لویتین صحیح است که ما نمی توانیم با هجوم داده ها مقابله کنیم. او می نویسد: «مغزهای ما توانایی پردازش اطلاعات ورودی را دارند و البته این کار بهای خود را هم دارد. ما ممکن است در جداسازی اطلاعات مهم و حیاتی از اطلاعات بی اهمیت دچار مشکل شویم، و این پردازش اطلاعات ما را خسته می کند. نورون ها سلول های زنده ای هستند که متابولیسم خود را دارند. آن ها نیاز به اکسیژن و گلوکز دارند تا زنده بمانندو وقتی که آن ها سخت تلاش می کنند، ما دچار خستگی می شویم. هر استتوس جدیدی که در فیس بوک می خوانید، و هر پیامی که از یک دوست دریافت می کنید، برای یافتن منابع کافی در مغز با مسایل مهمی رقابت می کند؛ مسایلی مانند این که در بورس سرمایه گذاری کنید یا اوراق مشارکت بخرید، گذرنامه خود را کجا گذاشته اید، یا این که چگونه با دوستی که با او دعوا کرده اید آشتی کنید».

لویتین می گوید که ما باید تلاش کنیم که در هر لحظه روی یک کار تمرکز کنیم و به دنبال چند کاره بودن نباشیم، هرچند که بعضی بگویند چند کاره بودن باعث می شود میزان تولید افزایش پیدا کند: «ما باید تمام توجه خود را به یک چیز معطوف کنیم تا بتوانیم میزان توجه و تمرکز خود را تحت کنترل درآوریم. ثابت شده این که دوره هایی را بدون ایمیل یا اینترنت بگذرانیم تا تمرکزمان بالا برود فوق العاده مفید است. همچنین اولویت بندی کارها هم بسیار مهم است. برای بسیاری از ما پیش آمده که هنگامی که داریم یک کار را انجام می دهیم، ناگهان صدایی در ذهن ما می گوید که به سراغ کار دیگری برویم. اگر به صراحت لیست اولویت های خود را مشخص کنید، می دانید که کاری که دارید حالا انجام می دهید مهم ترین کاری است که باید انجام دهید».

بمباران مغز

لویتین در ادعای خود تنها نیست. تحقیقات دانشگاهی بسیاری نشان داده که چند کاره بودن اثرات مخربی روی انسان دارد. در یک تحقیق در سال 2009 در دانشگاه استنفورد، 100 نفر از دانشجویان به دو دسته تقسیم شدند: آن هایی که مرتبا کارها را با هم انجام می دهند و در رسانه های مختلف حضور دارند (مانند ایمیل، پیام رسان ها و امثال این ها)، و آن هایی که این گونه نیستند. در یک تست به دانشجویان دو مستطیل قرمز نشان داده شد که یا تنها بودند، یا این که چند مستطیل آبی آن ها را احاطه کرده بودند. این تصاویر در دو لحظه کوتاه به دانشجویان نشان داده می شدند و آن ها باید می گفتند که در بار دوم آیا جای مستطیل های قرمز رنگ تغییر کرده است یا نه.

حتی با آن که به آن ها گفته شده بود به مستطیل های آبی رنگ کاری نداشته باشند، اما افرادی که چند کاره بودند نمی توانستند مستطیل های آبی رنگ را نادیده بگیرند و در نتیجه در این تست نمره پایین تری گرفتند. کلیفورد ناس درباره چند کاره ها می گوید: «آن ها به دنبال چیزهای غیرمرتبط هستند. هرچیزی حواسشان را پرت می کند».

جالب آن که در هر سه تستی که از افراد گرفته شد، افراد چند کاره نمرات پایین تری گرفتند. آنتونی واگنر، دانشیار روانشناسی دانشگاه استنفورد می گوید: «زمانی که در وضعیتی هستند که اطلاعات از چند منبع خارجی، یا حتی از داخل حافظه شان با هم می آید، آن ها نمی توانند تشخیص دهند که کدام اطلاعات به هدف فعلی شان ارتباطی ندارد. ناتوانی در فیلتر کردن اطلاعات غیرمرتبط به این معناست که سرعت کار آن ها پایین می آید».

در یک تحقیق با نام «عصر انسان در سر کار» The Energy Project و مجله هاروارد بیزنس ریویو آن را انجام دادند، مشخص شد که از هر پنج نفری که کار می کنند، به صورت میانگین کمتر از یک نفر حس می کند توانایی این را دارد که در یک لحظه روی یک چیز تمرکز داشته باشد. این مشکل به ویژه در شرکت های فعال در زمینه فناوری دیده می شود.

تحقیقی که گلوریا مارک از دانشگاه کالیفرنیا انجام داد نشان داد که افراد فعال در حوزه فناوری به صورت میانگین تنها 11 دقیقه روی یک پروژه وقت می گذارند و برای هر وظیفه به صورت میانگین تنها سه دقیقه زمان صرف می کنند.

در مقاله آن ها آمده است: «شگفت انگیز این که نتایج ما نشان می دهد که اگر کار با وقفه های مکرر روبرو شود سریع تر انجام می شود. البته ما تفسیری داریم. زمانی که افراد با وقفه های مکرر روبرو می شوند، تلاش می کنند که کار را سریع تر انجام دهند تا زمانی که با وقفه از دست می رود جبران شود. با این حال سریع تر کار کردن با وقفه ها هزینه خود را هم دارد. افراد در حالتی که وقفه ها زیاد است حجم کاری بیشتر، استرس بالاتر، ناامیدی بیشتر، فشار زمانی بیشتر و تلاش بالاتری را تجربه می کنند. درست است که کار با وقفه سریع تر انجام می شود، اما بهای خود را هم دارد». این قیمت ممکن است حتی از دست دادن هوش باشد. در یک تحقیق سال 2005 که موسسه روان پزشکی دانشگاه لندن انجام داد و اچ پی هم اسپانسرش بود، کارکنانی که مرتبا ایمیل ها و تماس های تلفنی حواسشان را پرت می کرد با 10 واحد کاهش در IQ مواجه می شدند. این کاهش دو برابر تاثیر مصرف ماری جوانا است!

آموزش مغز

حتی شواهدی وجود دارد که نشان می دهد چند کاره بودن اثری بلندمدت می تواند بگذارد. سال گذشته، محققان دانشگاه ساسکس از MRI برای اسکن مغز 75 نفر بزرگسال استفاده کردند. در مغز آن هایی که از گوشی، کامپیوتر و تلویزیون استفاده مرتبی داشتند و چند کاره بودند، چگالی بخش خاکستری در قشر کمربندی قدامی کمتر بود.

این بخش از مغز مسوول کارکردهای شناختی و احساسی است. این محققان البته در این مشکل داشتند که نشان دهند که کدام باعث کدام شده است؛ آیا چند کاره بودن باعث می شود ساختار مغز تغییر کند؟ یا افرادی که ساختار مغزشان به این ترتیب است بیشتر به سراغ چند کاره بودن می روند؟

کپ کی لو، عصب شناس و یکی از محققان این پژوهش بر این باور است که این دو حالت احتمالی برابر دارند. او البته به این نکته اشاره می کند که اینترنت باعث شده محیطی عالی برای چند کاره بودن فراهم شود: «درگیر شدن زیاد با این رفتارها در طول زمان بی تردید مکانیزم های شناختی ما را تغییر می دهد، چون ساختارهای مغز ما به شدت نسبت به آموزش ها و تجربه ها واکنش نشان می دهد.»

اما آیا مغز می تواند به نحوی تکامل یابد که در چند نسل بعد با چند کاره بودن مشکل کمتری داشته باشد؟ او می گوید: «بر این باورم که چنین اتفاقی می افتد. اما مساله مهم این است که چگونه؟»

دیگر کارشناسان هم مطمئن هستند که مغز ما می تواند تغییر شکل دهد یا حتی آموزش ببیند تا بتواند بهتر با چند کاره بودن کنار بیاید. آدام گازالی از دانشگاه کالیفرنیا می گوید: «زمانی که ما بیش از یک کار را انجام می دهیم، این کارها با هم رقابت می کنند که منابع مغزی را به دست بگیرند. این رقابت آن ها هزینه خود را دارد. آن ها با یکدیگر رقابت می کنند. ما توانایی بالایی برای انجام کارها به صورت هم زمان نداریم.»

گازالی همچنین بر این باور است که شرکت ها ممکن است روزی کارکنان خود را برای آموزش مغزشان به پیش متخصصان بفرستند، تا بهتر بتوانند با چند کاره بودن کنار بیایند.

پرت شدن حواس

اما همه بر این باور نیستند که چند کاره بودن بد است. برخی می گویند که پرت شدن حواس می تواند منجر به بهبود کارآیی شود.

پیت ترینور، مدیر آژانس Nexus (فعال در زمینه بهینه سازی وب سایت و سرویس های دیجیتال) می گوید که چند کاره بودن خوب است: «مغز در واقع برای این برنامه ریزی شده که چند وظیفه را با هم انجام دهد و به اشکال مختلف اطلاعات دسترسی داشته باشد. این اتفاق برای مغز مفید است».

ترینور بر این باور است که توصیه لویتین درباره تمرکز تنها روی یک کار، ممکن است روی کارآیی تاثیر منفی داشته باشد، چراکه مغز وقتی فقط روی یک مساله کار می کند ممکن است خسته شود: «زمانی که یک فرد دارد با تمام توان روی مساله ای کار می کند تا آن را حل کند، ممکن است نکات بسیار مهم که مقابل دیدگانش است را نبیند. وقتی که دست از تمرکز خودآگاه روی یک موضوع بر می داریم و به مغز استراحت می دهیم، مغز به صورت ناخودآگاه جنبه های دیگر را به یاد می آورد. این پدیده جالبی است. به همین دلیل است که افراد گاهی در نیمه های شب راه حل مسایلشان را پیدا می کنند. این که چند بار حواستان پرت شود به شما کمک می کند که چیزی که قبلا انجام داده اید را به یاد بیاورید یا یک مساله خاص را حل کنید».

ترینور می گوید حتی کارهایی که معمولا از آن ها به عنوان دشمنان تمرکز نام برده می شود، مانند موسیقی گوش کردن سر کار، می تواند سرعت و کیفیت کار را بالا ببرد. او از آزمایشی صحبت می کند که سال گذشته روی مشتریان بانک ها انجام داد. او از دو گروه خواست که یک فرم درخواست بلند و پیچیده را پر کنند.

از یک گروه خواسته شد فرم را پر کنند و گروه دوم می توانستند در حین پر کردن فرم به آهنگ مورد علاقه خود گوش دهند. ترینور می گوید: «افرادی که آن ها را تشویق کردیم که آهنگ مورد علاقه شان را پخش کنند، فرم را سریع تر و با اشتباهات کمتر پر کردند. این که در هنگام انجام کاری که برایشان مطبوع نیست، حواسشان با چیزی پرت شود که برایشان خاطره ای خوش را تداعی می کند خوب است».

موسسه Nexus ممکن است از این یافته ها برای تغییر در طراحی سایت ها استفاده کند. تصور کنید یک مشتری دارد یک فرم آنلاین را پر می کند و ده دقیقه است که روی یک پرسش مانده است. در این حالت می توان یک لینک بازی Angry Birds را برای او آورد تا او پنج دقیقه بازی کند، ذهنش را بازسازی کند و با اعصابی آرام تر به پر کردن فرم برگردد. این بهتر از آن است که او 20 دقیقه دیگر به صفحه نمایش زل بزند.

ترینور می گوید که انجام دادن چندین کار از یک نوع به صورت هم زمان، مانند آن چه که در کارهای اداری روی می دهد، می تواند منجر به استرس و فشار کار شود. اما او بر این باور است که اگر کنار یک کار خسته کننده، یک فعالیت لذت بخش قرار بگیرد کار بهتر انجام می شود.

یافتن پاسخ مناسب

مشکل تمام این نظریه ها، از رهیافت تک کاری لویتین گرفته تا پیوند بین چند کاره بودن و شکل مغز تا توصیه ترینور درباره پرت کردن حواس با فعالیت های جذاب، این است که ما هنوز از عملکرد داخلی مغز آگاه نیستیم. هیچ کس نمی تواند به صورت قطعی بگوید که آیا مغز «پهنای باند» دارد تا کارهای متعدد را با هم انجام بدهد یا نه، یا این که آیا چند کاره بودن شکل مغز را تغییر می دهد یا نه. یا این که آیا توانایی ما در چند کاره بودن به دلیل ساختار مغز است.

ترینور می گوید: «بر این باورم که در ده سال آینده شاید به یافتن واقعیت نزدیک تر شویم، چون محققان عمیقا درگیر عصب شناسی شده اند.» تا آن هنگام باید صبر کرد.

 

استفاده از چند مانیتور خوب است یا بد؟

کارشناسان درباره این پرسش که آیا درباره این که داشتن چند نمایشگر خوب است نظرات مختلفی دارند. تحقیقاتی که شرکت های سازنده نمایشگر انجام داده اند نشان می دهد که داشتن دو نمایشگر به ما کمک می کند که کارهایمان را بهتر انجام دهیم. یک تحقیق در دانشگاه یوتا در سال 2008 که شرکت NEC آن را انجام داد نشان می دهد که کارکنانی که با متن سروکار دارند با دو نمایشگر 44 درصد کارآیی بیشتری دارند، تحقیقاتی که شرکت دل انجام داده هم نتایج مشابهی را نشان می دهد.

اما گلوریا مارک، استاد دانشگاه کالیفرنیا می گوید که داشتن چند نمایشگر تیغی دولبه است و هرچند برخی کارها را آسان می سازد، ولی فضای بیشتری برای کارهای غیرمفید که باعث حواس پرتی می شوند هم در اختیار می گذارد. او می گوید: «اگثر افراد ایمیلشان را در صفحه نمایش دوم باز می کنند. و البته هر ایمیلی که بیاید حواسشان پرت می شود».

دانیل لویتین راه حلی بینابینی پیشنهاد می دهد. او می گوید از نمایشگرها یا حتی کامپیوترهای مختلف برای کارهای مختلف و متفاوت استفاده شود. اَسبَک مغز جایی است که به یاد می آورد که کارهای مهم کجا هستند. لویتین می گوید: «یک راه برای این که از اسبک مغز به درستی استفاده کنیم این است که برای کارهای متفاوتی که انجام می دهیم فضاهای کاری متفاوتی داشته باشیم». او می گوید که بهتر است یک نمایشگر به کارهای شخصی اختصاص یابد و نمایشگر دیگر برای کار باشد و هر کدام الگوهای دسکتاپ متفاوتی داشته باشند. مساله دسکتاپ های مجازی که در ویندوز 10 آمده می تواند در این زمینه به افراد کمک کند.

به نقل از ماهنامه رایانه خبر.

www.SAMSUNGCENTER.ir

نظرات
نظر بنویسید بستن فرم نظر دهی